کد مطلب:50570 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:157

آداب تنبیه











با توجه به اینكه تنبیه امری تبعی و عرضی است و نباید به صورت امری اصلی در تربیت مورد استفاده قرار گیرد، لازم است حتی المقدور از آن پرهیز شود و با تمهیداتی تلاش گردد كه زمینه ی خطا و جرم كم شود و نه اینكه با دامن زدن به زمینه ی خطا و جرم، میدان تنبیه و مجازات را گسترده نمود. امیرمومنان علی ( ع) در عهدنامه ی مالك اشتر او را متوجه این امر تربیتی نموده و او را فرمان داده است كه با تامین كافی كاركنانش زمینه ی خطا و جرم را بكاهد و فقط در صورتی به تنبیه و مجازات دست یازد كه چاره ای جز آن نباشد و شخص خطاكار و مجرم، در عین تامین كافی دست به خیانت گشوده باشد. امام (ع) به مالك اشتر چنین می نویسد:

«ثم اسبغ علیهم الارزاق، فان ذلك قوه لهم علی استصلاح انفسهم و غنی لهم عن تناول ما تحت ایدیهم و حجه علیهم ان خالفوا امرك او ثلموا امانتك ثم تفقد اعمالهم و ابعث العیون من اهل الصدق و الوفاء علیهم، فان تعاهدك فی السر لامورهم حدوده لهم علی استعمال الامانه و الرفق بالرعیه. و تحفظ من الاعوان، فان احد منهم بسط یده الی خیانه اجتمعت بها علیه عندك اخبار عیونك، اكتفیت بذلك شاهدا، فبسطت علیه العقوبه فی بدنه و اخذته بما اصاب من عمله، ثم نصبته بمقام المذله و وسمته بالخیانه و قلدته عار التهمه.»[1] .

پس روزی آنان را فراخ دار، كه فراخی روزی نیرویشان دهد تا در پی اصلاح خود برآیند و بی نیازی شان بود تا دست به مالی كه در اختیار دارند نگشایند و حجتی بود بر آنان اگر فرمانت را نپذیرفتند یا در امانتت خیانت ورزیدند. پس اگر یكی از آنان دست به خیانتی گشود و گزارش ماموران مخفی تو بر آن خیانت همداستان بود، بدین گواه بسنده كن و كیفر او را با تنبیه بدنی بدو برسان و آنچه به دست آورده بستان. سپس او را خوار بدار و خیانتكار شمار و طوق بدنامی در گردنش درآر.

[صفحه 441]

البته آنچه در تنبیه و مجازات اعمال می شود باید متوجه خلاف و جرم باشد و وسیله ای گردد برای جدایی شخص از اشتباه و گناه و موجبتی برای دوری از اینها. بنابراین لازم است تنبیه به كردار و رفتار و صفت و ویژگی تباه شخص تعلق گیرد نه شخصیت انسانی و حقیقت وجود او. امیرمومنان (ع) فرموده است:

«ان الله سبحانه قد وضع العقاب علی معاصیه ذیاده لعباده عن نقمته.»[2] .

بدرستی كه خدای سبحان كیفر را بر معاصی خود قرار داده است تا بندگانش را از عذاب خویش بازدارد.

تنبیه باید كاملا سنجیده و حساب شده و دقیق باشد و به هیچ وجه از حد و مرز لازم فراتر نرود، زیرا عملی طبیبانه است و هر گونه نسنجیدگی و بی دقتی در آن فاجعه بار است. امیرمومنان علی (ع) در سخنی به این امر توجه داده و یادآور شده است كه چنانچه تنبیه سنجیده و حساب شده و دقیق نباشد، نه تنها تاثیرگذار نخواهد بود بلكه موجبات گستاخی و لجاجت را فراهم می سازد:

«الافراط فی الملامه یشب نار اللجاجه.»[3] .

افراط در سرزنش كردن، میزان لجاجت را افزونتر می كند.

تنبیه باید چنان از ظرافتهای تربیتی برخوردار باشد كه به صورت عاملی بیدار كننده و بازدارنده از بدی عمل نماید. حتی امیرمومنان (ع) یادآور شده است كه در صورت احساس پشیمانی نباید شخص را به یاد اشتباه و گناهش انداخت و به تكرار عذرخواهی واداشت. آن حضرت فرموده است:

«اعاده الاعتذار تذكیر بالذنب.»[4] .

تكرار نمودن عذرخواهی، به یاد گناه انداختن است.

در تنبیه باید دقت شود كه در صورت به نتیجه رسیدن با اقدامات نرم و لطیف، به هیچ وجه نباید به سوی اقدامات سخت و شدید رفت.[5] امیرمومنان (ع) فرموده است:

«رب جرم اغنی عن الاعتذار عنه الاقرار به.»[6] .

بسا گناهی كه اقرار به آن از عذرخواهی از آن بی نیاز سازد.

[صفحه 442]

یعنی گاهی صرف پشیمانی و اقرار به نادانی و گناه ورزی، تنبیه شمرده می شود و نباید گامی دیگر در جهت تنبیه شخص برداشته شود.

این لطافتها در امر تنبیه با توجه به فلسفه ی تنبیه است و اگر تنبیه جز این گونه دیده شود به امری خلاف فلسفه ی خود تبدیل می گردد، زیرا هدف بیداری و هشیاری و بازدارندگی است، چنانكه شخص متنبه شده، چنان است كه گویا خطا نكرده است و باید این گونه دیده شود:

«ما اذنب من اعتذر.»[7] .

كسی كه عذر خواهد، گویا گناه نكرده است.

بنابراین در تنبیه پیوسته باید فلسفه ی تنبیه مد نظر باشد و از آن غفلت صورت نگیرد و به هیچ وجه نباید تنبیه به سوی تشفی خاطر و ارضای خود و یا انتقام گیری میل كند، زیرا تنبیه زمانی واجد فلسفه ی خویش است كه از سر محبت و شفقت باشد، نه از سر قساوت و خشونت. از امیرمومنان علی (ع) چنین روایت شده است:

«اضرب خادمك اذا عصی الله، واعف عنه اذا عصاك.»[8] .

اگر خدمتگزارت خدا را نافرمانی كرد، او را تنبیه كن، ولی اگر شخصی تو را نافرمانی كرد، او را ببخش.

ابن شهر آشوب نقل كرده است كه روزی امیرمومنان علی (ع) خدمتگزار خود را چند بار فراخواند ولی او امام (ع) را پاسخ نداد. آن حضرت در پی او برآمد و او را جلوی در خانه یافت. از او پرسید: «چه چیز تو را واداشت كه پاسخم نگویی؟» گفت: «در اجابت سست بودم و از عقوبت احساس امنیت نمودم.» پس حضرت فرمود:

«الحمدلله الذی جعلنی ممن تامنه خلقه.»[9] .

سپاس خدایی را كه مرا از آنان قرار داده است كه مردم از جانب او احساس امنیت می كنند.

البته آنجا كه لازم است تنبیهی صورت گیرد، بهتر است در خفا باشد، مگر در مواردی خاص- با ملاحظات همه جانبه و رعایت آداب تنبیه- كه تنبیه در حضور دیگران مفید

[صفحه 443]

است و موجب بازدارندگی عمومی می شود، چنانكه امیرمومنان علی (ع) بدین امر اشارت فرموده است:

«العاقل من اتعظ بغیره.»[10] .

عاقل كسی است كه از مشاهده ی دیگران پند گیرد.

این مجموعه آداب در تنبیه، زمانی بدرستی به بار می نشیند كه شخص خطاكار خود را مستحق تنبیه بداند و هشدار بیرونی با بیداری درونی توام شود.

اینها همه فراهم كردن زمینه هایی است برای شكوفا شدن استعدادهای انسان در جهت كمال مطلق كه همه چیز انسان به تربیت است.

«و الاداب حلل مجدده.»[11] .

آداب زیورهای نوین جان و تن است.


صفحه 441، 442، 443.








    1. همان، نامه ی 53.
    2. شرح غررالحكم، ج 2، ص 517.
    3. همان، ص 43.
    4. همان، ج 1، ص 374.
    5. ن. ك: الامام روح الله الخمینی، تحریر الوسیله، الطبعه الثانیه، مطبعه الاداب، النجف، 1390 ق. افست. ج 1، ص 476.
    6. شرح غررالحكم، ج 4، ص 74.
    7. همان، ج 6، ص 50.
    8. همان، ج 2، ص 194.
    9. مناقب ابن شهرآشوب، ج 2 ، ص 113، بحارالانوار، ج 41، ص 48.
    10. شرح غررالحكم، ج 1، ص 339.
    11. نهج البلاغه، حكمت 5.